آیا میدانید KPI در دیجیتال مارکتینگ چیست؟ برای رسیدن به موفقیت در هر زمینهای، نیاز داریم تا آمار و درصد پیشرفت خود را اندازهگیری کنیم. دیجیتال مارکتینگ نیز مستثنی از این قاعده نیست. این آمار و ارقام به ما نشان میدهند که آیا راه را درست میرویم یا به بیراهه کشیده شدهایم. در این مقاله از وب آنجل، به بررسی مفهوم KPI در دیجیتال مارکتینگ و اهمیت آن میپردازیم.
تعریف KPI در دیجیتال مارکتینگ
KPI در دیجیتال مارکتینگ که به معنی شاخص کلیدی عملکرد (Key Performance Indicator) میباشد، به افراد کمک میکند تا بفهمند که آیا عملکردشان تاثیر مثبت داشته است یا نه. از نظر بسیاری از افرادی که اطلاعات کمی راجع به دیجیتال مارکتینگ دارند، سنجش موفقیتهای یک کمپین بسیار دشوار است، در حالی که اندازهگیری این آمار در دیجیتال مارکتینگ بسیار راحت بوده و حتی راحتتر از کمپینهای آفلاین است.
دیجیتال مارکتینگ صنعتی است که میلیاردها دلار در سراسر جهان ارزش دارد. این یکی از مواردی است که در طول همهگیری COVID-19 نیز اهمیت بیشتری پیدا کرد، زیرا تجارت حضوری دشوارتر شد. اگر به بازاریابی دیجیتال روی آوردهاید، باید شاخصهای عملکرد کلیدی داشته باشید که به شما امکان میدهند موفقیت خود را بسنجید.
کدام KPIهای بازاریابی ارزش وقت شما را دارند و کدامیک اطلاعات کلیدی را به شما نشان نمیدهند؟ مهمترین KPI در دیجیتال مارکتینگ و آژانس بازاریابی چیست؟ پیدا کردن KPIهای مناسب برای تشخیص اینکه آیا کمپین شما کار میکند یا خیر، میتواند دشوار باشد. با پاسخ این سوالات میتوانید به اهمیت KPI در دیجیتال مارکتینگ دست یابید.
چگونه KPI در دیجیتال مارکتینگ را انتخاب کنیم؟
انتخاب KPI در دیجیتال مارکتینگ از مهمترین موضوعاتی است که باید به آن توجه کنید. ابتدا باید مشخص کنید که چه چیزی باید اندازهگیری شود. در این مرحله، نباید اشتباه کنید؛ چرا که اگر معیار اشتباهی را اندازهگیری کنید، طبیعی است که اطلاعات نادرست و غیرمفیدی به دست خواهید آورد که هیچ کمکی به شما نخواهند کرد. همانطور که گفتهاند، “نهد خشت اول معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج”. خوشبختانه، انتخاب KPI و آنچه باید اندازهگیری شود، بسیار آسان است.
شاخصهای کلیدی عملکرد معمولاً با تبدیل سروکار دارند. هنگام رکود اقتصادی، تنها چیزی که اهمیت دارد، تبدیل کاربر به مشتری است. به طور کلی، تبدیلها باید واضح باشند؛ یعنی به راحتی تعریف و اندازهگیری شوند و برای شرکت نیز به طور قابل توجهی سودمند باشند.
برای KPI در دیجیتال مارکتینگ چه چیزی را باید اندازهگیری کنیم؟
موضوعات قابل اندازهگیری KPI در دیجیتال مارکتینگ مواردی هستند که با هدفهای کسب و کار شما مطابقت دارند. این موارد اغلب باعث تبدیل کاربر به مشتری یا جذب لید میشوند. برای مثال، اگر یک کسب و کار نوپا و استارتآپ دارید، محاسبه تعداد سرنخها و تبدیلها در ابتدای کار ممکن است زود باشد. اما همین میزان دسترسی و ارتباط با مشتری و تعامل با آن میتواند به کسب و کار نوپای شما کمک شایانی بکند.
شاخصهای پیشرو (Leading Indicators)
اقتصاددانان از شاخص پیشرو برای نشاندادن راهی برای پیشرفت روند اقتصاد استفاده میکنند. شاخص پیشرو بیشتر برای گزارشدهی، خصوصاً در دورانی که رکود اقتصادی وجود دارد، مفید است. زیرا میتواند پیشبینی کند که زمان و تلاشهای شما در نهایت منجر به رسیدن به هدف میشود یا نه؛ حتی اگر در حال حاضر نتایج قابل توجهی نداشته باشد. برای مثال، اگر KPI شما مربوط به افرادی باشد که در سایت شما فرم پر میکنند، شاخصی که اینجا نیاز دارید ممکن است مربوط به اشخاصی باشد که بیشتر از ۳ دقیقه در سایتتان حضور داشتهاند، زیرا با دانستن این مورد میتوان تعداد لید را پیشبینی کرد.
چگونه شاخصهای KPI بازاریابی دیجیتال را اندازهگیری کنیم؟
مهمترین سوالات را از خود بپرسید
یادتان هست که در کلاس هندسه دبیرستان، اثباتها را یاد گرفتید؟ یک قانون نسبتاً گیج کننده (در آن زمان) که ممکن است به خاطر داشته باشید این واقعیت است که همه مربعها مستطیل هستند اما همه مستطیلها مربع نیستند. خوب، در بازاریابی دیجیتال، همه KPIها معیار هستند، اما هر معیاری KPI نیست. برخی از معیارها به سادگی مهمتر از سایر معیارها هستند – اما بسیار به موقعیت و اهدافی که شرکت شما تعیین میکند بستگی دارد.
برای پیدا کردن KPIهای خاص خود، باید با چند سوال اساسی اما مهم شروع کنید که زمینه را ایجاد میکند، برای مثال: منابع درآمدی شما چیست؟ اهدافتان چیست؟ چگونه میخواهید مشتری جذب کنید؟ و …
منابع درآمد
باید دریابید که فروش شما از کجا میآید. این یکی از مهمترین شاخصهای KPI در دیجیتال مارکتینگ برای عمر طولانی مدت کسب و کار شما است.
اگر همه لید یا سرنخهای شما از یک منبع میآیند، اختلالی مانند خرابی سرور یا بسته شدن فروشگاه میتواند به کسب و کار شما آسیب برساند. نموداری ایجاد کنید که فروش بر اساس منبع سرنخ را به عنوان درصدی از کل فروش نشان دهد. تنوع بخشیدن به منابع سرنخ در حال حاضر میتواند به محافظت از شرکت شما در آینده کمک کند.
هزینه هر تبدیل (تبدیل کاربر به مشتری)
هر مشتری جدید از نظر بودجه بازاریابی برای شما چقدر هزینه دارد؟ آیا به مشتری خود در کسب سود کمک میکنید؟ این چیزی است که هزینه KPI هر تبدیل میتواند به شما نشان دهد.
برای محاسبه هزینه به ازای هر خرید، باید کل مبلغی را که برای جذب مشتریان جدید از طریق یک کانال خاص خرج کردهاید، بگیرید و آن را بر تعداد مشتریان جدید تقسیم کنید. عدد به دست آمده به شما نشان میدهد که برای جذب هر مشتری جدید چقدر هزینه کردهاید.
میانگین هزینه هر سرنخ در KPI
علاوه بر محاسبه هزینه به ازای هر خرید، باید بدانید که هر سرنخ چقدر برای شما هزینه دارد. اگر این سرنخها را تبدیل نمیکنید، ممکن است مشکلی در استراتژی فروش وجود داشته باشد تا استراتژی بازاریابی شما. میانگین هزینه هر سرنخ از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است، بنابراین ارزش آن را دارد که میانگین هزینه را در بخش مشتری خود نیز بدانید.
برای محاسبه هزینه هر سرنخ، مقدار پولی را که برای یک کمپین خرج کردهاید در نظر بگیرید و آن را بر تعداد سرنخهای تولید شده تقسیم کنید.
تبدیل لید به مشتری
تیمهای بازاریابی و فروش شما در تبدیل سرنخها به فروش واقعی چقدر قوی هستند؟ اگر سرنخهای زیادی دارید اما تعداد کمی از آنها به مشتریان پولی تبدیل میشوند، ممکن است مشکلی در نحوه تلاش برای بستن فروش وجود داشته باشد.
برای محاسبه درصد تبدیل سرنخ به مشتری، تعداد سرنخهایی که به فروش تبدیل شدهاند را در نظر بگیرید و آن را بر تعداد کل سرنخها تقسیم کنید. سپس با ضرب این عدد در ۱۰۰، درصد تبدیل سرنخ شما به دست میآید. این شاخص کلیدی عملکرد (KPI) به شما نشان میدهد که چه درصدی از سرنخها به مشتریان واقعی تبدیل میشوند و میتواند به شما کمک کند تا استراتژیهای فروش و بازاریابی خود را بهبود بخشید.
تعامل در شبکههای اجتماعی
شاید مهمترین شاخص کلیدی عملکرد (KPI) در بازاریابی دیجیتال، شبکههای اجتماعی باشد؛ آیا مردم با محتوایی که شما پست میکنید درگیر هستند؟ آیا میدانید چگونه محتوای جذابتری ایجاد کنید؟
اندازهگیری تعامل در شبکههای اجتماعی
یادگیری اندازهگیری تعامل در شبکههای اجتماعی آسان است. این مراحل را دنبال کنید تا بفهمید استراتژی شما در فیسبوک، توییتر، اینستاگرام یا سایر شبکههای اجتماعی چگونه عمل میکند:
- دوره زمانی را که میخواهید درباره آن گزارش تهیه کنید، مشخص کنید.
- تعداد لایکها، اشتراکگذاریها و نظرات مشتریان خود را ارزیابی کنید.
- این عدد را بر تعداد کل فالوورها تقسیم کنید.
- در ۱۰۰ ضرب کنید.
این محاسبه به شما درصد کل فالوورهایی را که با محتوای شما درگیر هستند، نشان میدهد. هرچه این درصد بالاتر باشد، عملکرد شما بهتر است.
اهمیت تعامل در شبکههای اجتماعی
تعامل در شبکههای اجتماعی یکی از شاخصهای مهمی است که نشان میدهد محتوای شما تا چه حد برای مخاطبان جذاب و مفید است. این شاخصها نه تنها به شما کمک میکنند که کیفیت محتوای خود را بسنجید بلکه میتوانند به شما در بهبود استراتژی بازاریابی و افزایش نرخ تبدیل کمک کنند. برای مثال، اگر متوجه شدید که نوع خاصی از محتوا مانند ویدئوها یا تصاویر اینفوگرافیک بیشترین تعامل را به خود جذب میکند، میتوانید بیشتر روی این نوع محتوا سرمایهگذاری کنید.
نمونهای از محاسبه تعامل
فرض کنید در یک ماه، مجموع لایکها، اشتراکگذاریها و نظرات شما ۱۰۰۰ بوده و تعداد کل فالوورها شما ۱۰،۰۰۰ نفر است. برای محاسبه درصد تعامل، باید ۱۰۰۰ را بر ۱۰،۰۰۰ تقسیم کرده و سپس در ۱۰۰ ضرب کنید. نتیجه ۱۰ درصد خواهد بود، به این معنی که ۱۰ درصد از فالوورهای شما با محتوای شما درگیر بودهاند.
با این روش میتوانید به طور مستمر عملکرد خود را ارزیابی کنید و بهبودهای لازم را اعمال کنید تا به اهداف بازاریابی خود دست یابید.
ارزش مشتری مادامالعمر به عنوان KPI در دیجیتال مارکتینگ
یک مشتری نباید فقط یک محصول یا خدمات بخرد و سپس ناپدید شود. این همان چیزی است که ارزش مادامالعمر مشتری (Customer Lifetime Value یا CLV) به آن مربوط میشود.
محاسبه ارزش مادامالعمر مشتری
برای کشف ارزش مادامالعمر مشتری، باید نرخ ریزش خود را بیابید، یعنی چند نفر در هر ماه اشتراک خود را به عنوان درصدی از کل مشترکین لغو میکنند. میتوانید از این دادهها برای کشف میانگین طول عمر مشتری با استفاده از فرمول زیر استفاده کنید:
1 |
میانگین طول عمر مشتری = ۱ / نرخ ریزش ماهانه |
به عنوان مثال، اگر نرخ ریزش ماهانه شما ۲٪ باشد، میانگین طول عمر مشتری برابر خواهد بود با:
1 |
میانگین طول عمر مشتری = ۱ / ۰.۰۲ = ۵۰ ماه |
محاسبه سود ناخالص ماهانه به ازای هر مشتری
سپس باید سود ناخالصی را که از هر مشتری پس از پرداخت هزینهها برای ارائه خدمات به دست میآورید، بیابید. وقتی این دادهها را دارید، فرمول ساده است:
- سود ناخالص ماهانه خود را به ازای هر مشتری در نظر بگیرید.
- آن را در (۱ تقسیم بر نرخ ریزش ماهانه) ضرب کنید.
- این عدد را در میانگین درآمد ماهانه از هر مشتری ضرب کنید.
نمونهای از محاسبه ارزش مادامالعمر مشتری
فرض کنید سود ناخالص ماهانه شما به ازای هر مشتری ۲۰۰ دلار باشد و نرخ ریزش ماهانه شما ۲٪ باشد. میانگین طول عمر مشتری برابر خواهد بود با ۵۰ ماه. اگر میانگین درآمد ماهانه از هر مشتری ۴۰۰ دلار باشد، ارزش مادامالعمر مشتری به صورت زیر محاسبه میشود:
1 |
CLV = ۲۰۰ × ۵۰ × ۴۰۰ = ۴,۰۰۰,۰۰۰ دلار |
این شاخص به شما نشان میدهد که یک مشتری به طور میانگین چقدر برای کسب و کار شما ارزش دارد و میتواند به شما کمک کند تا استراتژیهای بازاریابی و خدمات خود را بهبود بخشید.
با اندازهگیری ارزش مادامالعمر مشتری، میتوانید بهتر درک کنید که مشتریان شما چقدر ارزش دارند و چگونه میتوانید آنها را برای مدت طولانیتری نگه دارید. این اطلاعات میتواند به شما در تصمیمگیریهای استراتژیک کمک کند و باعث بهبود بازگشت سرمایه (ROI) شما شود.
تکمیل اهداف KPI در دیجیتال مارکتینگ
تعیین اهداف بخش مهمی از کسب و کار است. اهداف شما باید SMART باشد که به معنای خاص، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و محدود به زمان است. شما باید به این اهداف برسید.
ویژگیهای اهداف SMART
- خاص (Specific): اهداف باید واضح و دقیق باشند. به جای تعیین هدفی مبهم مانند “افزایش فروش”، هدف مشخصی مانند “افزایش فروش آنلاین ۲۰٪ در سه ماهه اول” را تعیین کنید.
- قابل اندازهگیری (Measurable): اهداف باید قابل اندازهگیری باشند تا بتوانید پیشرفت خود را ارزیابی کنید. برای مثال، تعیین کنید که چطور میخواهید افزایش فروش را اندازهگیری کنید.
- دستیافتنی (Achievable): اهداف باید واقعبینانه و قابل دستیابی باشند. تعیین اهداف غیرواقعی تنها باعث ناامیدی و ناکامی خواهد شد.
- مرتبط (Relevant): اهداف باید با استراتژی کلی کسب و کار شما همخوانی داشته باشند و به تحقق آن کمک کنند.
- محدود به زمان (Time-bound): اهداف باید دارای یک چارچوب زمانی مشخص باشند تا بتوانید در زمان تعیین شده به آنها برسید.
پیگیری و ارزیابی اهداف
اهدافی را که میخواهید در زمان مشخصی به پایان برسانید پیگیری کنید و ببینید آیا به آنها میرسید یا خیر. اگر نه، آیا در معیارهای شما مشکلی وجود دارد یا در استراتژی بازاریابی شما مشکلی وجود دارد؟
برای پیگیری اهداف و KPIهای دیجیتال مارکتینگ، میتوانید از ابزارهایی مانند Google Analytics، SEMrush و سایر پلتفرمهای تحلیلی استفاده کنید. این ابزارها به شما کمک میکنند تا معیارهای کلیدی عملکرد خود را به دقت پیگیری کنید و در صورت نیاز، استراتژیهای خود را اصلاح کنید.
اصلاح و بهبود استراتژی
اگر به اهداف خود نرسیدید، باید بررسی کنید که آیا مشکلی در معیارهای شما وجود دارد یا در استراتژی بازاریابی شما. ممکن است نیاز باشد:
- بازنگری در اهداف: بررسی کنید که آیا اهداف تعیین شده واقعبینانه بودهاند یا نه.
- بهبود در استراتژیها: استراتژیهای بازاریابی خود را مرور کنید و ببینید که آیا نیاز به تغییر یا بهبود دارند.
- تحلیل دادهها: با تحلیل دادههای به دست آمده از ابزارهای تحلیلی، میتوانید نقاط ضعف و قوت استراتژی خود را شناسایی کرده و اقدامات لازم را انجام دهید.
نسبت ترافیک به لید به عنوان KPI در دیجیتال مارکتینگ
آیا از ترافیک وب خود بیشترین استفاده را میکنید؟ یکی از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) که میتواند به شما در ارزیابی این موضوع کمک کند، نسبت ترافیک به لید است. این نسبت نشان میدهد که چه درصدی از بازدیدکنندگان وبسایت شما به سرنخ تبدیل میشوند.
محاسبه نسبت ترافیک به لید
برای محاسبه این نسبت، باید تعداد کل بازدیدکنندگان وبسایت خود و تعداد سرنخهایی که از وبسایت خود تولید میکنید را در نظر بگیرید و یک نسبت ایجاد کنید. به عنوان مثال، اگر در ماه ۱۰۰۰ بازدید از وبسایت خود داشته باشید و ۱۰۰ سرنخ جدید ایجاد کنید، نسبت ترافیک به سرنخ شما ۱۰:۱ و نرخ تبدیل شما ۱۰٪ خواهد بود.
1 |
نسبت ترافیک به لید = تعداد بازدیدکنندگان / تعداد سرنخها |
اهمیت نسبت ترافیک به لید
این نسبت به شما کمک میکند تا:
- عملکرد بازاریابی خود را ارزیابی کنید.
- کیفیت ترافیک وبسایت خود را بسنجید.
- نقاط ضعف و قوت استراتژیهای بازاریابی خود را شناسایی کنید.
- تصمیمگیریهای بهتر و مبتنی بر داده انجام دهید.
نمونهای از محاسبه
فرض کنید در ماه گذشته، وبسایت شما ۲۰۰۰ بازدیدکننده داشته و از این تعداد، ۱۵۰ نفر به سرنخ تبدیل شدهاند. نسبت ترافیک به لید شما به صورت زیر خواهد بود:
1 |
نسبت ترافیک به لید = ۲۰۰۰ / ۱۵۰ = ۱۳.۳:۱ |
و نرخ تبدیل:
1 |
نرخ تبدیل = (۱۵۰ / ۲۰۰۰) × ۱۰۰ = ۷.۵٪ |
بهبود نسبت ترافیک به لید
برای بهبود این نسبت، میتوانید:
- محتوای جذابتر و مرتبطتر ایجاد کنید.
- دکمههای فراخوانی به اقدام (CTA) را بهبود دهید.
- تجربه کاربری وبسایت را بهبود بخشید.
- تست A/B انجام دهید تا بهترین نسخه از صفحات فرود را بیابید.
نرخ کلیک ایمیل به عنوان KPI در دیجیتال مارکتینگ
آیا مشتریان شما با ایمیلهای تبلیغاتی و بازاریابی که ارسال میکنید درگیر هستند؟ برای ارزیابی این مسئله، میتوانید نرخ کلیک ایمیل (Click-Through Rate یا CTR) را به عنوان یک شاخص کلیدی عملکرد (KPI) استفاده کنید.
محاسبه نرخ کلیک ایمیل
برای محاسبه نرخ کلیک ایمیل، تعداد کلیکهای ایجاد شده از یک ایمیل بازاریابی را در نظر بگیرید و آن را بر تعداد کل ایمیلهای ارسال شده تقسیم کنید، سپس آن را در ۱۰۰ ضرب کنید.
1 |
نرخ کلیک = (تعداد کلیکها / تعداد کل ایمیلهای ارسال شده) × ۱۰۰ |
به عنوان مثال، اگر ۱۰۰۰ کلیک داشته باشید و ۱۰۰۰۰ ایمیل ارسال کردهاید، نرخ کلیک شما برابر با:
1 |
نرخ کلیک = (۱۰۰۰ / ۱۰۰۰۰) × ۱۰۰ = ۱۰٪ |
اهمیت نرخ کلیک ایمیل
این شاخص به شما کمک میکند تا:
- عملکرد کمپینهای ایمیلی خود را ارزیابی کنید.
- جذابیت محتوا و دعوت به اقدام (CTA) ایمیلهای خود را بسنجید.
- تغییرات لازم در استراتژی بازاریابی ایمیلی خود را اعمال کنید تا نرخ کلیک بهتری داشته باشید.
بهبود نرخ کلیک ایمیل
برای بهبود نرخ کلیک ایمیل، میتوانید:
- موضوعات جذاب و مخاطبپسند برای ایمیلهای خود انتخاب کنید.
- محتوای ارزشمند و مرتبط برای مخاطبان خود ایجاد کنید.
- دکمههای فراخوانی به اقدام (CTA) واضح و قابل مشاهده قرار دهید.
- از تصاویر جذاب و طراحی بصری مناسب استفاده کنید.
- تست A/B انجام دهید تا بهترین نسخه از ایمیلها را بیابید.
ساختمان لینک ورودی در KPI
هرچه لینکهای ورودی بیشتری داشته باشید که ترافیک سایت شما را از سایر وبسایتها هدایت کنند، بهتر است. شما میتوانید از چندین ابزار مختلف سئو برای یافتن تعداد لینکهای ورودی به سایت خود استفاده کنید و باید به طور فعال این تعداد را افزایش دهید.
اهمیت لینکهای ورودی
لینکهای ورودی یا بکلینکها یکی از معیارهای مهمی هستند که گوگل برای رتبهبندی سایتها در نتایج جستجو استفاده میکند. هرچه لینکهای ورودی بیشتری به سایت شما هدایت شوند، اعتبار سایت شما در نظر گوگل افزایش مییابد و این میتواند به بهبود رتبه سایت شما در نتایج جستجو کمک کند.
راههای ایجاد لینکهای ورودی
- ایجاد محتوای با کیفیت: تولید محتوای ارزشمند و جذاب که دیگران را ترغیب به لینک دادن به سایت شما کند.
- کامنتگذاری با کیفیت بالا: مشارکت در وبلاگها و فرومها با ارائه نظرات مفید که کاربران را به سایت شما هدایت کند.
- انتشار مهمان: نوشتن مقالات به عنوان مهمان در وبلاگهای معتبر که به سایت شما لینک میدهند.
- ایجاد روابط: برقراری ارتباط با وبسایتها و بلاگرهای مرتبط با حوزه کاری شما و درخواست لینک به محتوای شما.
نرخ پاسخ
از دیگر مواردی که در KPI بازاریابی اینترنتی اهمیت دارد، واکنش کاربران است. آیا مشتریان به تلاشهای ارتباطی شما پاسخ میدهند یا پیامهای شما نادیده گرفته میشوند؟ برای اطلاع از میزان پاسخ مشتری خود، تعداد مشتریانی که پاسخ میدهند را در نظر بگیرید و آن را بر تعداد مشتریانی که با آنها تماس گرفتهاند، تقسیم کنید. سپس این عدد را در ۱۰۰ ضرب کنید.
محاسبه نرخ پاسخ
1 |
نرخ پاسخ = (تعداد پاسخها / تعداد کل تماسها) × ۱۰۰ |
نرخ پرش
چه تعداد مشتری به وبسایت شما میآیند و بلافاصله بدون پیمایش به صفحات دیگر سایت شما را ترک میکنند؟ آیا چیزی وجود دارد که مشتریان را از سایت شما دور میکند؟
محاسبه نرخ پرش
1 |
نرخ پرش = (تعداد بازدیدکنندگانی که فقط از یک صفحه بازدید میکنند / تعداد کل بازدیدکنندگان) × ۱۰۰ |
نرخ ثبت نام ایمیل
چه تعداد از افرادی که از سایت شما بازدید میکنند میخواهند در ایمیلهای شما ثبت نام کنند؟ آیا اکثر مردم میخواهند با هم در ارتباط باشند یا علاقهای ندارند؟
محاسبه نرخ ثبت نام ایمیل
1 |
نرخ ثبت نام ایمیل = (تعداد مشترکین جدید / تعداد کل بازدیدکنندگان) × ۱۰۰ |
رتبهبندی کلمات کلیدی
این KPI به شما میگوید که سایت شما از نظر با ارزشترین کلمات و عبارات شما`html
ساختمان لینک ورودی در KPI
هرچه لینکهای ورودی بیشتری داشته باشید که ترافیک سایت شما را از سایر وبسایتها هدایت کنند، بهتر است. شما میتوانید از چندین ابزار مختلف سئو برای یافتن تعداد لینکهای ورودی به سایت خود استفاده کنید و باید به طور فعال این تعداد را افزایش دهید.
اهمیت لینکهای ورودی
لینکهای ورودی یا بکلینکها یکی از معیارهای مهمی هستند که گوگل برای رتبهبندی سایتها در نتایج جستجو استفاده میکند. هرچه لینکهای ورودی بیشتری به سایت شما هدایت شوند، اعتبار سایت شما در نظر گوگل افزایش مییابد و این میتواند به بهبود رتبه سایت شما در نتایج جستجو کمک کند.
راههای ایجاد لینکهای ورودی
- ایجاد محتوای با کیفیت: تولید محتوای ارزشمند و جذاب که دیگران را ترغیب به لینک دادن به سایت شما کند.
- کامنتگذاری با کیفیت بالا: مشارکت در وبلاگها و فرومها با ارائه نظرات مفید که کاربران را به سایت شما هدایت کند.
- انتشار مهمان: نوشتن مقالات به عنوان مهمان در وبلاگهای معتبر که به سایت شما لینک میدهند.
- ایجاد روابط: برقراری ارتباط با وبسایتها و بلاگرهای مرتبط با حوزه کاری شما و درخواست لینک به محتوای شما.
نرخ پاسخ
از دیگر مواردی که در KPI بازاریابی اینترنتی اهمیت دارد، واکنش کاربران است. آیا مشتریان به تلاشهای ارتباطی شما پاسخ میدهند یا پیامهای شما نادیده گرفته میشوند؟ برای اطلاع از میزان پاسخ مشتری خود، تعداد مشتریانی که پاسخ میدهند را در نظر بگیرید و آن را بر تعداد مشتریانی که با آنها تماس گرفتهاند، تقسیم کنید. سپس این عدد را در ۱۰۰ ضرب کنید.
محاسبه نرخ پاسخ
1 |
نرخ پاسخ = (تعداد پاسخها / تعداد کل تماسها) × ۱۰۰ |
نرخ پرش
چه تعداد مشتری به وبسایت شما میآیند و بلافاصله بدون پیمایش به صفحات دیگر سایت شما را ترک میکنند؟ آیا چیزی وجود دارد که مشتریان را از سایت شما دور میکند؟
محاسبه نرخ پرش
1 |
نرخ پرش = (تعداد بازدیدکنندگانی که فقط از یک صفحه بازدید میکنند / تعداد کل بازدیدکنندگان) × ۱۰۰ |
نرخ ثبت نام ایمیل
چه تعداد از افرادی که از سایت شما بازدید میکنند میخواهند در ایمیلهای شما ثبت نام کنند؟ آیا اکثر مردم میخواهند با هم در ارتباط باشند یا علاقهای ندارند؟
محاسبه نرخ ثبت نام ایمیل
1 |
نرخ ثبت نام ایمیل = (تعداد مشترکین جدید / تعداد کل بازدیدکنندگان) × ۱۰۰ |
رتبهبندی کلمات کلیدی
این KPI به شما میگوید که سایت شما از نظر با ارزشترین کلمات و عبارات شما در چه رتبهای قرار میگیرد. میتوانید تغییرات رتبهبندی را در طول زمان پیگیری کنید تا ببینید که چه چیزی با تلاشهای سئوی شما کار میکند و چه چیزی خوب نیست.
اعتبار صفحه در KPI
قدرت بالای صفحه به محتوا و صفحات فرود شما کمک میکند تا در نتایج موتور جستجو خوب عمل کنند. شما میتوانید رتبه صفحه خود را با ابزارهای مختلف SEO مانند Moz و SEMRush کنترل کنید.
بهبود اعتبار صفحه
- ایجاد محتوای با کیفیت و مرتبط: محتوای تازه و مفید تولید کنید.
- ساختار مناسب سایت: اطمینان حاصل کنید که سایت شما به درستی ساختاربندی شده است.
- لینکهای داخلی: از پیوند بین صفحات وبسایت برای بهبود عملکرد استفاده کنید.
- دریافت لینکهای ورودی با کیفیت: لینکهایی از دامنههای معتبر دریافت کنید.
نرخ کلیک (CTR) در صفحات وب
CTR نشان میدهد که دعوت به اقدام سایت شما تا چه اندازه توجه افراد را به خود جلب میکند و آنها را وادار میکند برای اطلاعات بیشتر کلیک کنند.
بهبود نرخ کلیک
- ایجاد پیامهای CTA جذاب: پیامهایی که افراد را تشویق به کلیک میکند.
- استفاده از لینکهای داخلی: پیوند صفحات فرود مختلف، مقالات وبلاگ و مطالعات موردی.
- استفاده از ابزارهای تحلیلی: ابزار نقشهبرداری حرارتی یا ابزار جریان رفتار گوگل آنالیتیکس برای تحلیل رفتار کاربران.
لغو اشتراک در KPI
هر ایمیلی که برای مشتریان خود ارسال میکنید احتمالاً دارای یک پیوند لغو اشتراک است تا بتوانند خود را از لیست شما حذف کنند. این KPI به شما امکان میدهد تعداد لغو اشتراکها را ردیابی کنید تا ببینید چه نوع پیامهایی مؤثرتر هستند و چه نوع پیامهایی منجر به لغو اشتراک بیشتر میشوند.
امتیاز خالص پروموتر (NPS) به عنوان KPI
امتیاز خالص پروموتر (Net Promoter Score یا NPS) یک شاخص کلیدی عملکرد (KPI) است که برای کشف سطح رضایت مشتری از شرکت یا کسب و کار شما استفاده میشود. این شاخص با استفاده از یک سوال ساده در نظرسنجی به دست میآید:
“چقدر احتمال دارد که شما محصول (یا خدمات) ما را به یک دوست توصیه کنید؟”
بسته به امتیازی که مشتریان انتخاب میکنند، آنها را در سه گروه قرار میدهیم:
- علاقهمندان به برند (Promoters): کسانی که از ۹ به ۱۰ رای دادهاند. این افراد احتمالاً برند شما را به دیگران توصیه میکنند و به رشد و موفقیت شما کمک میکنند.
- راضیها (Passives): کسانی که از ۷ به ۸ رای دادهاند. این افراد راضی هستند، اما چندان درگیر نیستند و ممکن است به دنبال محصولات، خدمات و پیشنهادات بهتر باشند.
- ناراضیها (Detractors): کسانی که از ۰ تا ۶ رای دادهاند. این افراد ناراضی هستند و ممکن است از برند شما بد صحبت کنند.
محاسبه NPS
برای محاسبه NPS، تعداد علاقهمندان به برند (Promoters) را با تعداد ناراضیها (Detractors) مقایسه میکنیم:NPS=%علاقهمندان به برند−%ناراضیها
به عنوان مثال، اگر ۵۰٪ از پاسخدهندگان علاقهمند به برند باشند و ۲۰٪ ناراضی، NPS شما برابر خواهد بود با: NPS=۵۰−۲۰=۳۰
اهمیت NPS
NPS به شما کمک میکند تا سطح رضایت و وفاداری مشتریان خود را اندازهگیری کنید و با بررسی نتایج، میتوانید نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کرده و استراتژیهای بهبود را طراحی کنید.
میانگین زمان ماندن در صفحه به عنوان KPI
میانگین زمان ماندن در صفحه (Average Time on Page) یکی از فاکتورهای مهم رتبهبندی است که الگوریتمهای گوگل در نظر میگیرند. اگر کاربران زمان کوتاهی را در یک صفحه بگذرانند، گوگل میتواند بفهمد که صفحه اطلاعات مورد نظر خواننده را به طور کامل ارائه نمیدهد.
در Google Analytics، میتوانید این KPI را ردیابی کنید و معیارها را به صورت جداگانه بر اساس صفحات مختلف مشاهده کنید، از جمله:
- صفحه نخست؛
- رده محصولات؛
- پستهای وبلاگ؛
- صفحات فرود.
اهمیت میانگین زمان ماندن در صفحه
میانگین زمان ماندن در صفحه به شما کمک میکند تا بفهمید که چقدر محتوای شما برای کاربران جذاب و مفید است. اگر کاربران زمان بیشتری را در صفحات شما بگذرانند، احتمالاً محتوای شما ارزشمند است و این میتواند به بهبود رتبهبندی شما در نتایج جستجو کمک کند.
راههای بهبود میانگین زمان ماندن در صفحه
- محتوای جذاب و مفید: اطمینان حاصل کنید که محتوای شما پاسخگوی نیازهای کاربران باشد و ارزش افزوده داشته باشد.
- تجربه کاربری بهتر: طراحی سایت خود را بهبود دهید تا کاربران به راحتی بتوانند به اطلاعات مورد نظر دسترسی پیدا کنند.
- استفاده از تصاویر و ویدئوها: اضافه کردن تصاویر و ویدئوهای مرتبط میتواند جذابیت محتوای شما را افزایش دهد و کاربران را بیشتر در صفحه نگه دارد.
- ساختار مناسب محتوا: محتوای خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و از سرفصلها و لیستها استفاده کنید تا کاربران بتوانند به راحتی محتوا را مرور کنند.
منشن
هر چند وقت یکبار در مورد برند شما در شبکه های اجتماعی صحبت میشود؟ روند ماهانه اظهارات مثبت و منفی را برای ارزیابی تصویر برند خود بررسی کنید.
![سئوروز](https://webangel.marketing/wp-content/uploads/2022/01/social-media-hand-seorooz-.jpg)
آنچه را که نباید به عنوان KPI در دیجیتال مارکتینگ اندازه گیری کرد
سهولت ردیابی هر KPI بازاریابی دیجیتال از ترافیک وبسایت گرفته تا معیارهای تجارت الکترونیک، ریزش، CPA یا جستجوی ارگانیک میتواند یک شمشیر دولبه باشد. KPIها معیارهای مهم را آسان میکنند، اما ردیابی چیزهایی که ارزش ندارند را نیز آسان میکنند و زمان و انرژی را هدر میدهند.
هنگام تصمیمگیری در مورد اینکه چه KPIهایی را میخواهید اندازهگیری کنید، در نظر بگیرید که آیا این اطلاعات بینش مفیدی در مورد روشهای بهبود نتیجه به شما میدهد یا خیر. اگر معیار چیزی نیست که بتوانید روی آن مانور دهید یا روی آن تأثیری بگذارید، احتمالاً یک معیار بیهوده است، بنابراین ارزش اندازهگیری را ندارد.
معیارهای بیهوده
برای مثال، ممکن است وسوسه شوید که معیارهای بیهوده مانند لایکهای فیسبوک یا دنبالکنندگان توییتر خود را اندازهگیری کنید. اما اگر در حال حاضر یک کمپین شبکه اجتماعی با هدف جذب لایک یا فالوور بیشتر انجام نمیدهید، چرا آن را دنبال کنید؟ این یک KPI موثر نیست.
تعریف KPI در دیجیتال مارکتینگ اولین قدم بسیار مهم برای هر بازاریابی، فروش یا ابتکار تجاری عمومی است. نکته کلیدی در اینجا این است که تجارت، مخاطبان و اهداف واقعی خود را درک کنید. راه ایده آل برای تنظیم و دستیابی به KPI ها این است:
- ناحیهای را که میخواهید عملکرد را اندازهگیری کنید، مشخص کنید.
- سوالات استراتژیک را که به پاسخ آنها نیاز دارید، شرح دهید.
- نیازهای داده خود را شناسایی کنید و نتایج مورد نظر خود را بدانید.
- معیاری برای سنجش عملکرد ایجاد کنید. آستانهها، نقاط عطف و اهداف را تعیین کنید.
- عملکرد فعلی را با معیار مقایسه کنید.
- نتایج را مرور کنید و استراتژی را تغییر دهید.
شاخص KPI مناسب
شاخص KPI در دیجیتال مارکتینگ واحدی برای همه صنایع وجود ندارد. در عوض، این شما هستید که تصمیم میگیرید کدام شاخص به بهترین وجه نشاندهنده پیشرفتی است که در جهت رسیدن به اهداف شرکت یا مشتری خود داشتهاید. برای برخی، این ممکن است بر درآمد متمرکز باشد. برای دیگران، KPIهای اجتماعی شاخص بهتری برای موفقیت هستند.
اهمیت KPI در دیجیتال مارکتینگ
KPIها در نظارت بر کمپین و تعریف استراتژی ضروری هستند. بدون آنها، اندازهگیری نتیجه، سرمایهگذاریها و تلاشها غیرممکن است و برنامه بازاریابی شرکت را در معرض خطر قرار میدهد. برای ارتقای استراتژی خود، مهم است که بدانید چه نوع رسانهای در دسترس است و چگونه میتوانید از آنها استفاده کنید.
خدمات بازاریـابی و افزایش فروش در آژانس دیجیتـال مارکتینگ وب آنجل
آژانـس دیجیتال مارکـتینگ وب آنجل بیش از یک دهه است که به کسبوکارها و برندهای کوچک و بزرگ در افزایش تعداد مشتری و فروش کمک میکند. موفقیت شما، اعتبار بیشتر برای ماست. آیا کـسبوکار بعدی که ما به آن کمک میکنیم شما هستید؟