تفاوت و شباهت Remarketing و Retargeting

هدف گذاری مجدد می تونه چندین رویکرد داشته باشه. این موضوع غالباً به جای گذاری تبلیغات آنلاین یا نمایش تبلیغاتی مربوط میشه که کاربرانی رو هدف قرار داده که بدون…
تاریخ آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آبان ۱۴۰۲
Remarketing و Retargeting
اشتراک گذاری👇 یادت نشه
افزایش سرعت سایت
ثانیه‌ها، تعیین‌کننده موفقیت شما

خدمات حرفه‌ای افزایش سرعت لود سایت

تفاوت و شباهت بازاریابی مجدد (Remarketing) و هدف گذاری مجدد (Retargeting) در چیست؟ در این مقاله از وب آنجلبه طور کامل به بررسی این دو میپردازم. مدیران تبلیغات زمان زیادی رو صرف آزمایش مخاطبان و خلاقیت می کنن و وسواس بیش از حدی درباره تعداد آن ها می کنن.

این آزمایش می تونه یک روند طولانی باشه و درصد کمی از کلیک کنندگان روی تبلیغات در واقع تبدیل به مشتری بشن. اگرچه ممکنه ترافیک وب در اثر ورودی های جدید زیاد بشه، اما تعداد زیادی از این ورودی های جدید به فروش منجر نمیشن و تعداد کمی از آن ها برای اولین بار در صفحه وب شما خرید می کنن.

در عصر “ما می تونیم همه چیز رو ردیابی کنیم”، پرت شدن حواس آسونه. فراموش کردن نقش واقعی بازاریابی آسان است: خیلی زودتر از اینکه مردم تصمیم بگیرن که نسبت به محصول دیگران، محصول یا شرکت شما رو انتخاب کنن، بر آن ها پیروز بشین. اغلب اوقات، بهترین افراد برای هدف قرار دادن، افرادی هستن که بیش از یک بار از سایت شما بازدید کردن یا قبلاً با شما ارتباط دیجیتالی داشتن.

هدف گذاری مجدد و بازاریابی مجدد هر دو این فرصت رو برای دستیابی به این مشتریان فراهم می کنه و احتمال خرید این افراد نسبت به بازدیدکنندگان بار اول بیشتر است.

 

این روش می تونه یک استراتژی بسیار مهم در تلاش های شما برای بازاریابی باشه. من در این مقاله بازاریابی و هدف گذاری مجدد رو به صورت جداگانه بررسی می کنم، تا تفاوت ها برای شما روشن بشن.

هدف گذاری مجدد Retargeting چیست؟

هدف گذاری مجدد می تونه چندین رویکرد داشته باشه. این موضوع غالباً به جای گذاری تبلیغات آنلاین یا نمایش تبلیغاتی مربوط میشه که کاربرانی رو هدف قرار داده که بدون خرید از طریق روش های خاصی با سایت شما ارتباط برقرار کردن. هنگامی که یک بازدید کننده وارد وب سایت شما میشه، روی کالایی کلیک می کنه یا اقدامی رو انجام میده که شما میخواین، یک کوکی در مرورگر او تنظیم میشه.

سپس شما می تونین پس از خروج بازدید کننده از سایت، از این اطلاعات برای “هدف گیری مجدد” آن ها با تبلیغات مبتنی بر تعاملات آن ها استفاده کنین. این تبلیغات توسط اشخاص ثالث مانند Google Display Network یا Facebook نمایش داده میشن. آن ها به تبلیغات شما اجازه میدن در سایت های دیگه ای که بازدیدکنندگان شما به آنجا میرن نمایش داده بشن.

هدف گذاری مجدد Retargeting
هدف گذاری مجدد Retargeting

در نهایت، هدف گذاری مجدد رو می توان به موارد زیر تقسیم کرد: “در سایت” و “خارج از سایت”. هرکدام دارای استراتژی های مختلفی هستن که می تونین بسته به نوع تعاملاتی که می خواین هدف قرار بدین، در پیش بگیرین. حالا کمی به این موارد نگاه کنیم: هدف قرار دادن تعاملات «در سایت»:

این دسته ای است که غالباً با هدف گیری مجدد همراه است و شامل هدف قرار دادن افرادی است که قبلاً از سایت شما بازدید کردن. آن ها قبلاً با محصولات و خدمات شما تعامل داشتن یا اقدام دیگه ای انجام دادن، اما ممکنه خرید رو تمام نکرده باشن. هدف گذاری مجدد کسانی که با سایت تعامل داشتن می تونه باعث افزایش نرخ مشتری سازی بشه.

همچنین می تونه به حفظ کسانی که قبلاً به برند شما ابراز علاقه کردن کمک کنه. یک سری روش ها برای هدف گیری مجدد وجود داره. در زیر برخی از راه هایی که می تونین افرادی رو که با سایت شما تعامل داشتن هدف قرار بدین، برای شما توضیح میدم:

براساس محصولی هدف گذاری کنین که افراد با آن تعامل داشتن، اما آن رو خریداری نکردن. بر اساس نحوه یافتن سایت شما (رسانه های اجتماعی، جستجو یا سایر رویدادهای ورودی) هدف قرار بدین. کسانی که در لیست ایمیل شما هستن و به نام تجاری شما ابراز علاقه کردن، اما هنوز به خریدار تبدیل نشدن.

این پارامترها رو می توان در پلتفرم های مختلف تنظیم کرد، مانند:

  • -تبلیغات گوگل (Google Ads)
  • -تجزیه و تحلیل ترافیک گوگل
  • -تبلیغات فیس بوک (Facebook Ads)

و خیلی های دیگه. کمپین های هدف گیری مجدد تقریباً همیشه تعامل و نرخ مشتری سازی بالاتری نسبت به کمپین های غیر هدفمند نشان میدن. دلیل آن به این واقعیت برمی گرده که بازاریابی و تبلیغ برای کسانی که به برند یا صنعت شما ابراز علاقه کردن بسیار آسان تر است. هدف قرار دادن تعاملات «خارج از سایت»:

در گذشته هدف گیری مجدد محدود به کنش های موجود در وب سایت بود. به مرور وقتی کاربران بیشتری وقت خود رو در شبکه های اجتماعی سپری کردن، این موضوع تغییر کرد. اطلاعات محصول و نام تجاری دیگه در یک مکان قرار نداشت. در عوض، شروع به انتشار در مناطق دیگه کرد.

این به معنای کنش های مخاطبان در چندین مکان بود که دیگه متعلق به برند نبود. غول های شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک این موضوع رو تشخیص داده و شروع به هدف قرار دادن تعامل می کنن. به عبارت دیگه، برند ها می تونن بر اساس آنچه کاربر در پلتفرم انجام داده است، مربوط به صفحه یا رویدادها و یا سایر موارد تحت کنترل فیس بوک است که یک برند در آن ها شرکت می کنه، هدف گذاری مجدد کنه. در عمل، هدف قرار دادن این کاربران هدف گیری مجدد بوده است.

استراتژی های هدف گیری مجدد شبکه های اجتماعی:

  • مخاطبان خاص رو هدف قرار بدین:

بدون توجه به کمپین تبلیغاتی، ضروریه که تجربه مشتری با خواسته های مخاطبان خاص مطابقت داشته باشه. به عبارت دیگه، تبلیغ همبرگر به یک گیاهخوار توصیه بدی خواهد بود. یک استراتژی عالی بازاریابی نیاز به تفکر در مورد جذابیت (پیام و تصویر) برای گروهی از مشتریان داره.

به جای اینکه به طور گسترده هر بازدید کننده وب سایت رو مجدداً هدف گیری کنین، سعی کنین مخاطبان رو به گروه های مبتنی بر علایق تقسیم کنین. این کار به شما امکان میده پیام ها و تبلیغاتی خلاقانه ایجاد کنین که به طور خاص برای هر گروه جذاب باشه. در فیس بوک، برندها می تونن مخاطبان سفارشی رو بر اساس افرادی ایجاد کنن که:

  • به وب سایت آن ها مراجعه کردن
  • از صفحات خاص بازدید کردن
  • از صفحات خاص بازدید کردن اما از سایر موارد بازدید نکردن
  • مدتی است بازدید نکردن
  • یا ترکیبی از چهار گزینه بالا

با ارائه محتوای کاملاً مرتبط با مخاطبان، می تونین تجربه بهتری برای مشتری ایجاد کنین. هرچه هدف گذاری مشخص تر باشه، تجربه شخصی سازی تر میشه، جذابیت تبلیغات رو زیاد میکنه و نتیجه نهایی رو افزایش می ده. به عنوان مثالی از یک تجارت الکترونیکی، شخصی که از صفحه محصولات عینک آفتابی بازدید می کنه باید به او تبلیغات دارای گزینه های عینک آفتابی ارائه بشه.

اگه بازدیدکننده دیگه ای شلوار جین خریده، بهترین کار اینه که به او تبلیغ کمربندهای مناسب رو نشان بدین. مثال های دیگه عبارتند از:

  • جویندگان معاملات: تبلیغاتی رو که شامل تخفیف است به مشتریانی که از یک بخش انبار گردانی کالا بازدید کردن، ارائه بدین.
  • مشتریان گذشته: تبلیغاتی رو ارائه بدین که دارای محصولات جدیده یا مکمل محصولاتی است که قبلاً خریداری کردن.
  • رها کردن سبد خرید: محتوای سبد خرید رو به کسانی که هنگام تسویه حساب آن رو رها کردن، نشان بدین.

پیام رسانی آگهی و تست A/B رو ساده کنین:

هیچ چیز سری عتر از پیام های درهم و برهم، نادیده گرفتن تبلیغ رو برای مشتری آسان نخواهد کرد. تمرکز خود رو بر ایجاد تبلیغات چشم نواز با دعوت اغوا کننده مشتری به خرید بذارین. هدف شما ایجاد تبلیغات به یاد ماندنی با حداقل کپی و طراحی ساده است. بنابراین مخاطبان پیام شما رو به سرعت جذب کرده و اقدام می کنن.

بازاریابی دیجیتال فعالیتی نیست که برای یکبار تنظیم و بعد فراموش شه. بازاریابی دیجیتال به بهینه سازی و آزمایش مداوم نیاز داره. تست A/B رو وارد کنین. در آزمایش A/B ، یک آگهی یا یک محتوا کپی میشه، اما با یک تغییر. نسخه اصلی (آزمون A) با نسخه تکراری (آزمون B) مقایسه میشه تا ببینین کدام نتیجه بهتری داره.

عناصری که معمولاً در تست A/B تغییر می کنن عبارتند از:

  • خطوط موضوع ایمیل
  • کپی آگهی
  • دکمه های فراخوان به اقدام
  • تصاویر

برای استفاده صحیح از تست A/B در تبلیغات خود، مطمئن بشین که دو نوع تبلیغ ایجاد کرده و آن ها رو در کنار هم اجرا کنین تا یکی از آن ها برنده بشه. نسخه بازنده رو متوقف کرده و سپس یک ویرایش جدید از نسخه برنده ایجاد کنین تا بتونین به تدریج پیشرفت کنین.

بهبود مداوم، بینشی در مورد چگونگی پاسخ مخاطبان شما به پیام های خاص فراهم می کنه و به شما امکان میده اصلاحات آگاهانه خود رو خلاقانه انجام بدین.

از چندین روش برای ایجاد مخاطبان سفارشی استفاده کنین:

هیچ استراتژی بازاریابی، حتی یک کمپین هدف گیری مجدد شبکه های اجتماعی، بدون ایجاد مشخصات مشتری ایده آل (ICP: Ideal Customer Profile) واقعاً موفق نخواهد بود. یک عملکرد جدایی ناپذیر از بازاریابی B2B اینه که ICP ها می تونن و حتماً باید توسط برندهای مستقیم به مصرف کننده (D: Direct-to-Consumer2C) استفاده بشن تا تصویر واضح تری از مخاطبان هدف رو تشکیل بدن.

این موضوع مواردی از جمله جمعیت شناسی مشتری، جغرافیای مشتری، کانال های بازاریابی ترجیحی و نقاط ضعف رو در نظر می گیره. شناخت کامل از مشتریان ایده آل به شما این اطمینان رو می ده که داده های جمع آوری شده رو می توان در کمپین های تبلیغاتی شخصی استفاده کرد.

به عنوان مثال ، برندها می تونن از داده های مشتری برای ایجاد بخش مخاطب و ارائه تبلیغاتی که یک نقطه ضعف رو نشان میده، استفاده کنن. در اینجا چند نمونه از نحوه جمع آوری داده ها از منابع شناخته شده برای ساخت بخش مخاطب سفارشی آورده شده است:

  • صادرات اطلاعات مشتری از CRM و ساختن لیست های خود بر اساس شماره تلفن، آدرس ایمیل و چندین شناسه دیگه.

همانطور که در بالا ذکر شد، انجام پیام رسانی شخصی بر اساس رفتار مشتری عملکرد خوبی است. این امر باعث تشویق و ترغیب مخاطبان، بهبود تجربه مشتری و افزایش ارزش مادام العمر مشتری (LTV: Lifetime Value) میشه.

  • ایجاد مخاطبان سفارشی بر اساس تعاملات کاربر با پروفایل های اجتماعی، پست ها و تبلیغات.

برندها با استفاده از فیس بوک، می تونن براساس رفتارهایی مانند تعامل با هرگونه تبلیغ، دنبال کنندگان صفحه فیس بوک یا پروفایل اینستاگرام یا پیام های ارسالی مخاطب ایجاد کنن. برای پیدا کردن مشتری هایی که بیشترین تعامل رو با شما دارن از این گزینه ها استفاده کنین.

از نرم افزار هوشمند برای آنالیز تلاش های هدف گذاری مجدد استفاده کنین:

ردیابی و مقایسه تلاش های هدف گیری مجدد از طریق چندین کانال یا کمپین دشوار و زمانبر است. ثابت شده که پلتفرم های رشد تجاری با استفاده از داده ها و فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی برای به حداکثر رساندن تبلیغات و محدود کردن هزینه ها، به مدیریت کمپین های تبلیغاتی کمک می کنن.

علاوه بر این، بهره گیری از رویکرد داده محور این پلتفرم ها، ردیابی، اندازه گیری و بهینه سازی مداوم کمپین های هدف گذاری مجدد رسانه های اجتماعی در جهت اهداف مهم بازاریابی رو آسان می کنه. این کار باعث حذف اتلاف وقت در جمع کردن گزارشات از منابع و داشبوردهای مختلف میشه.

کمپین های زمانی بر اساس اهداف شما:

مهمه که در مورد زمان بندی کمپین های خود فکر کنین تا در حین انجام اهداف خود از ملال آوری تبلیغات جلوگیری کنین. این یک تعادل ظریف است که توسط مخاطب، پیشنهاد و نتیجه دلخواه شما بهتر تعیین میشه. با این حال، مواردی وجود داره که بهتره قبل از این کار انجام بدین.

به عنوان مثال، یک کمپین کوتاه مدت ایجاد کنین تا تبلیغات تکراری و متناوبی رو برای مخاطبان علاقه مند نشان بده. اگه شناخت برند هدف باشه، حفظ تناوب در فیس بوک زیر 4 یا 5 بار در ماه به شما کمک می کنه تا مخاطبان بیش از حد احساس فشار نکنن. هنگام راه اندازی کمپین های هدف گیری مجدد شبکه های اجتماعی، باید به یاد داشته باشین که یک کمپین باید منحصر به سازمان و مخاطبان و متناسب با اهداف بازاریابی باشه.

به یاد داشته باشین که این یک تلاش مداوم و در حال تحوله، که به آزمایش و اصلاح مداوم نیاز داره. اگه نتایج همان چیزی نیست که در دور اول تصور می کنین، صبر خود رو از دست ندین. همانطور که شما درباره مخاطبان و آنچه که مخاطبان به آن واکنش نشان میدن می آموزین، نتایج بهتر خواهد شد.

بازاریابی مجدد Remarketing چیست؟

بازاریابی مجدد (که به عنوان هدف گیری مجدد نیز شناخته میشه) روش ارائه تبلیغات هدفمند به افرادی است که قبلاً از وب سایت شما بازدید کردن یا اقدامی در آن انجام دادن. از نظر اجرای فنی، بازاریابی مجدد فرآیند استفاده از تگ javascript (معروف به پیکسل) برای قرار دادن کوکی در مرورگر کاربر است.

سپس این کوکی بر اساس صفحات یا محصولاتی که کاربر در وب سایت یا برنامه شما با آن ها تعامل داشته یا آن ها رو جستجو کرده، یک پلت فرم بازاریابی رو برای ارائه تبلیغات نمایشی خاص از طریق تبادل آگهی آگاه می کنه. بازاریابی مجدد می تونه برای تبلیغ یک محصول یا پیشنهاد خاص یا دستیابی به نرخ مشتری سازی خاصی استفاده بشه.

به عنوان مثال، در تجارت الکترونیکی می توان از تبلیغات بازاریابی مجدد با نمایش محصولی که کاربر به سبد خرید اضافه کرده اما بدون خرید از سایت خارج شده، از تعداد رها کردن سبدهای خرید کم کرد.

مزایای بازاریابی مجدد

بازاریابی مجدد نه تنها تمایل بازدید کنندگان به تعامل با برند شما رو به یاد میاره، بلکه می تونه انتقال به مرحله بعدی قیف تبدیل بازدیدکننده به خریدار واقعی رو تسهیل کنه. به عنوان مثال، اگه کاربری صفحه محصولی رو ترک کرده باشه، می توان بلافاصله تبلیغ بازاریابی مجدد رو به او ارائه داد و کاربر رو به صفحه محصول برگرداند که این خود می تونه برای انتقال به مرحله بعدی قیف یعنی افزودن محصول به سبد خرید مشوق باشه.

تبلیغات فزاینده مرتبط:

تبلیغات بازاریابی مجدد رو می توان با شخصی سازی متناسب با ترجیحات و نیازهای هر کاربر یا بخش های خاص مشتری ترکیب کرد. این روش می تونه از طریق استفاده از تبلیغات پویا، که به طور خودکار محتوا و تبلیغات رو به طور خاص با هر کاربر تطبیق میده، انجام بشه.

بدین ترتیب میشه مطمئن شد که مشتریان در معرض مناسب ترین خلاقان قرار می گیرن. استفاده از راهکارهای تبلیغاتی پویا که با قابلیت شخصی سازی خودکار همراه شده، غنای کمپین های بازاریابی مجدد رو افزایش می ده، در نتیجه تعامل کاربر عمیق تر و ROI بازاریابی بالاتر میره.

تعریف Remarketing و Retargeting:

هر دو Remarketing و Retargeting اصطلاحاتی هستند که در دنیای بازاریابی آنلاین به کار می‌روند تا بازاریابان و تبلیغ‌دهندگان را قادر سازند از مخاطبانی که با کسب و کار ارتباط برقرار کرده‌اند، دوباره بهره‌ مند شوند و تبلیغات خود را به صورت هدفمندانه به آنها نمایش دهند.

شباهت‌های Remarketing و Retargeting:

شباهت اصلی این دو رویکرد در این است که هر دو بر اساس فعالیت‌ها و تعاملات کاربران با وبسایت یا نرم‌افزار کسب و کار، اقدام به نمایش تبلیغات به کاربران کنند. به عبارت دیگر، هدف اصلی هر دو، ارتقاء بازگشت کاربران به سایت است و تبلیغاتی مخصوص به آنها نمایش داده می‌شود.

استراتژی های بازاریابی مجدد هوشمند برای تبلیغات بهتر:

1- استراتژی بازاریابی مجدد: چه صفحاتی رو نشان می کنین؟

یکی از اصول اساسی یک کمپین بازاریابی مجدد موفق، تعیین اینه که چه صفحات وب سایت رو باید تگ کنین. این کاملاً مشخصه می تونین با کد بازاریابی Google Analytics، کد بازاریابی مجدد AdWords یا ابزار بازاریابی شخص ثالث تگ کنین.

تعیین اینکه چه صفحه فرودی باید نشان بشه، ارتباط مستقیمی با اهداف بازاریابی شما داره، زیرا اینها صفحاتی هستن که شما کل کمپین تبلیغاتی خود رو از طریق آن ها راه اندازی می کنین. فرض کنین شرکت شما می خواهد در یک بازه زمانی 30 روزه 20٪ مشتری بیشتری تولید کنه.

باید تصمیم بگیرین که بازدیدکنندگان سه صفحه فرود برتر مشتری سازی با عملکرد برتر رو تگ کرده و بازاریابی مجدد کنین. این بازدیدکنندگان احتمالاً گرم ترین مخاطبان هستن که در مدت زمان کوتاهی منجر به افزایش مشتری میشن. سه صفحه رو برای کمپین مشخص شده خود انتخاب و تگ کنین.

یا اگه شرکت شما نیاز به افزایش فروش 5 درصدی داره، باید تصمیم بگیرین صفحات برتر فروش محصولات خود رو تگ کنین.

2- استراتژی بازاریابی مجدد: فعالیت های بازاریابی مجدد خود رو تقسیم کنین:

با همه بازدید کنندگان وب سایت خود یکسان رفتار نکنین. کمپین های بازاریابی مجدد خود رو تقسیم بندی کنین تا مستقیماً در مورد خواسته ها و نیازهای مشتریان صحبت کنین. اینکه بازدید کننده چه مدت زمانی در سایت شما وقت می گذرونه، چه تعداد صفحاتی رو مشاهده می کنه و کدام صفحات رو بازدید می کنه، می تونه تعیین کنه که شما باید در بازاریابی مجدد خود چگونه باشین: حمایت کننده یا مهاجم.

برای هر گروه تبلیغاتی تقسیم شده و براساس صفحات وب مبتنی بر هدف، می تونین فراخوان های اقدام (CTA’s: Call to Actions) مختلفی برای موفقیت در مدل های متفاوت قیف فروش ایجاد کنین. نرخ مشتری سازی خود رو کنترل کرده و بخش های گردش کار ایجاد کنین تا به سمت فروش پیش برین.

3- استراتژی بازاریابی مجدد: چندین اندازه تبلیغ رو با تصاویر ایجاد کنین و آن ها رو کپی کنین تا متناسب بشن:

من به شدت پیشنهاد می کنم که برای همه اندازه های مختلف تبلیغات شبکه، خلاقیت های تبلیغاتی ایجاد کنین. این کار تضمین می کنه که تبلیغ شما واجد شرایط نمایش در هر سایت شبکه تبلیغات گوگل (Google Ad) است. به عبارت دیگه، دسترسی به پیام شما رو بهینه می کنه و به شما امکان میده که بازدید کننده وب سایت خود رو در سایت هایی که بیشتر به آن سر میزنن دنبال کنین.

4- استراتژی بازاریابی مجدد: پیشنهادات بیشتری در مورد سبد خرید و رها کردن آن ارائه بدین.

همانطور که می دونین بازدیدکننده ای علاقه بیشتری به تجارت و محصولات شما داره که از صفحات فرود خاصی بازدید کرده. این نوع صفحات شامل صفحات ترافیک برگشتی از سبد خرید و مشتری سازی مانند کتاب الکترونیکی و وبینار است.

به محض اینکه بازدید کننده آن صفحات رو ترک کرد، وقت آن است که مرتباً یادآوری کنیم که مشتری بالقوه دوباره برگشته و روند تبدیل خود به مشتری بالفعل رو دامه بده. استراتژی پیشنهاد بازاریابی مجدد خود رو طوری تنظیم کنین تا هزینه تبلیغ بیشتر و فاصله زمانی کمتر برای تکرار هر تبلیغ در صفحه های فرود تبدیل صرف کنین.

5- استراتژی بازاریابی مجدد: پیشنهادات کمتری به بازدید کنندگان صفحه اصلی و غیر مشتری بدین:

در مقابل ، بودجه تبلیغات خود رو برای بازدید مجدد از صفحه اصلی و سایر صفحات اطلاعاتی خود کم کنین. اگه بازدیدکننده ای هنوز در مرحله “بررسی شما”در قیف فروش است، باید سعی کنین او رو بازگردانین. اما عموماً این مدل بازدیدکننده ها خیلی برای شرکت هنوز با ارزش نیستن.

ترافیک غیرقابل تبدیل خود رو با کمپین های تبلیغاتی به صفحات فرود با CTA نرم (مانند وبینار یا بارگیری کتاب الکترونیکی) یا صفحات و وبلاگ اطلاعاتی خود هدف قرار بدین برای افزایش بازگشت سرمایه به بازاریابی مجدد (remarketing ROI)، هزینه نسبتاً کمتری برای بازدیدکنندگان اولیه خود صرف کنین.

6- استراتژی بازاریابی مجدد: کوپن هایی رو برای تکرار بازدیدکنندگان یا بینندگان صفحه محصولات ارائه بدین:

از کوپن و تخفیف برای برای بازگشت بازدید کننده ای که سبد خرید رو رها کرده به صفحه محصول خود استفاده کنین. شخصی که از فروشگاه آنلاین شما بازدید کرده و روی صفحه محصول خاصی کلیک کرده، احتمالاً علاقه زیادی به خرید آن کالا داره. آن ها به هر دلیلی(حواسشان پرت شده، قیمت بسیار زیاد بوده، خریدها رو مقایسه کردن و غیره) قیف فروش شما رو ترک کردن.

این زمان ایده آل برای دستیابی به فروش های از دست رفته از طریق بازاریابی مجدد با پیشنهاد کوپن است. مشتری بالقوه شما هر جا که آنلاین باشه پیشنهاد ویژه شما رو می بینه. به احتمال زیاد شما آن شخص رو به مشتری بالقوه تبدیل می کنین (و فروش انجام میشه). همچنین شما شناخت از برند خود رو افزایش داده و شروع به توسعه مشتری وفادار و تکراری می کنین.

تخفیف هایی رو برای مشتری های احتمالی مانند بازدیدکننده دائمی یا مکرر سایت خود نیز ارائه بدین. برای مثال، اگه کسی روی صفحه اصلی شما کلیک می کنه، صفحه “درباره” شما رو مشاهده می کنه، سپس صفحات محصول شما رو ورق می زنه، با پیشنهاد (مثلا) 25٪ تخفیف در اولین خرید این بخش رو بازاریابی مجدد کنین.

7- استراتژی بازاریابی مجدد: به جای فروش مستقیم بر محتوا و آموزش تمرکز کنین:

اگه وب سایت پر بازدید دارین، کسب و کار شما می تونه با استفاده از بازاریابی مجدد برای افزایش کلیک در صفحه های فرودی که مشتری ساز نیستن، از مزایای آن بهره مند بشه. بر تقویت بازدید های برگشتی خود تمرکز کنین تا به آن ها در مورد تجارت، محصولات و نحوه حل مشکلات بیاموزید. بله، هدف نهایی شما دریافت پیش فروش و فروش است این همان چیزیه که قبض های تبلیغاتی رو پرداخت می کنه.

اما، با هدایت مصرف کنندگان علاقه مند به یک صفحه “رایگان”، که در ازای آن چیزی برای خوذتان نمی خواهید، شناخت برند خود رو بالا می برین و مشتری های احتمالی رو تقویت می کنین. هنگامی که آن ها آماده تبدیل به مشتری بالفعل هستن، فروش بالاتر میره و مشتری وفادارتر تولید میشه.

8- استراتژی بازاریابی مجدد: مدت زمان عضویت بازاریابی مجدد گوگل رو در نظر بگیرین:

مدت زمان فعالیت های بازاریابی مجدد خود رو تعیین کنین. مدت زمانی که هر بازدید کننده رو دنبال می کنین، براساس بخش شما و برای هر کمپینی که اجرا می کنین متفاوت خواهد بود. 3Google ماه پیش فرض به شما میده.

اگه شما یک قیف فروش طولانی مدت مانند B2B دارین و هدف شما به عنوان مثال افزایش آگاهی از برند است که این عالیه. اما، اگه در یک قیف فروش کوتاه مانند خرده فروشی قرار دارین و فروش فوری می خواهید، پیگیری خود رو به 30 روز تغییر بدین.

9- استراتژی بازاریابی مجدد: محدودیت فرکانس (Frequency Capping) بازاریابی مجدد گوگل رو در نظر بگیرید:

مشابه مدت زمان بازاریابی مجدد، محدودیت فرکانس بازاریابی مجدد خود رو در نظر داشته باشین. به این ترتیب شما تعداد دفعات نمایش تبلیغات خود رو در یک روز، یک ماه یا یک هفته برای بازدیدکننده هدف تنظیم می کنین. احتمالاً آن تبلیغاتی رو مشاهده کردین که همیشه و همه جا شما رو دنبال می کنن. روی آن ها کلیک می کنین؟

آیا تا به حال از شرکت خرید کردین؟ احتمالاً نه. پس یک محدودیت فرکانس تنظیم کنین تا برند شما بدون ایجاد مزاحمت دیده و شناخته بشه. هر تبلیغ دهنده نیازهای متفاوتی برای محدود کردن فرکانس بازاریابی مجدد خواهد داشت: اگه یک خرده فروش آنلاین هستین که کوپن زمانی محدودی رو تبلیغ می کنه، مطمئن بشین که تبلیغات شما بلافاصله و زیاد دیده میشه.

اگه شما یک شرکت سازمانی هستین که در حال توسعه روابط و مشتری های احتمالی هستین، دفعات تبلیغات خود رو کاهش داده اما آن ها رو طولانی تر نگه دارین. از تجزیه و تحلیل خود برای تعیین بهترین گزینه های فراوانی برای اهداف کمپین تجاری خود استفاده کنین.

10- استراتژی بازاریابی مجدد: پیام تبلیغاتی خود رو به اهداف غیر مشتری تغییر بدین:

هدف کمپین های خود رو بازدیدکنندگان غیر مشتری قرار بدین، اما پیام خود رو پس از یک دوره زمانی خاص تغییر بدین.به عنوان مثال، شما به مدت 30 روز یک کمپین بازاریابی مجدد رو اجرا می کنین. برای خریداران دفعه اول 25٪ تخفیف ارائه میدین. اما، پس از 10 روز، متوجه کاهش CTR ها میشین.

ممکنه اکنون تبلیغات شما برای بازار تکراری و خسته کننده باشه. با تغییر پیام تبلیغاتی و طرح خود تغییر ایجاد کرده و توجه مجدد به برند خود ایجاد کنین. همچنین ممکنه بازار شما به معامله پاسخ نده، بنابراین در عوض حمل و نقل رایگان رو به بازدید کنندگان مرجوعی خود پیشنهاد بدین. پیام CTA و تصویر خود رو تغییر بدین.

11- استراتژی بازاریابی مجدد: بازدید کنندگان مشتری شده رو مجدداً بازاریابی کنین:

بهترین روش معمول در بازاریابی مجدد، کنار گذاشتن مشتریان تبدیل شده شما است. بنابراین اگه کسی کتاب الکترونیکی شما رو بارگیری کنه یا خریدی انجام بده، دیگه نمی تونین او رو به صورت آنلاین تعقیب کنین تا دوباره خرید انجام بده. این منطقیه، اما من میگم که این همیشه بهترین راه برای ایجاد مشتری های مکرر و افزایش شناخت برند نیست.

من به شما پیشنهاد می کنم صفحات فرود پس از فروش خود رو برای بازاریابی مجدد به مشتریانی که قبلاً با شما تغییر کاربری دادن، نشان کنین. یک کمپین بازاریابی هوشمندانه ایجاد کنین تا بازار شما رو با فرکانس پایین و مدت زمان طولانی تری هدف گذاری مجدد کنه و برند شما همیشه در ذهن بمونه. اگه شما:

در مدت 6 ماه فروش داشته باشین، دوباره به لیست مشتریان قبلی خود برین. مد جدید پاییزی خود رو معرفی می کنین، مدت زمان عضویت خود رو افزایش بدین تا با رسیدن کالاهای جدید خود به شدت هدف مجدد بگیرین. یک محصول SaaS تازه توسعه یافته رو معرفی می کنین، مجدداً به مشتریان قبلی خود برگردین و 10٪ تخفیف برای مشتریان وفادار خود ارائه بدین.

12- استراتژی بازاریابی مجدد: آزمایش، آزمایش، آزمایش:

همیشه کمپین های بازاریابی مجدد خود رو با تست A/B آزمایش کنین. بازدیدها، CTR ها و تبدیل های خود رو کنترل کنین. موارد زیر رو تنظیم کنین:

  • بودجه
  • CTA
  • تصاویر
  • صفحات فرود کمپین
  • پیام رسانی تبلیغاتی

با آزمایش تبلیغات خود، می توانین بازگشت سرمایه خود رو بدون شکستن بودجه افزایش بدین. همانطور که می دونین، گاهی اوقات کوچک ترین تغییر در تبلیغات شما می تونه نرخ مشتری سازی رو چند برابر کنه و هزاران دلار بیشتر برای تجارت شما به همراه داشته باشه.

مرز تار بین بازاریابی مجدد و هدف گذاری مجدد:

این دو تاکتیک قبلاً در سیلوها وجود داشت: ایمیل محدوده خاص خود بود و رسانه های پولی محدود به بالای قیف هدف گذاری بودن و بازاریابی مجدد براساس اقدامات وب سایت بود. با این حال، این دو عبارت در سال های اخیر تا حدودی تغییر کردن. چرا؟ خوب، پلتفرم هایی مانند Google Ads ،Facebook، قابلیت هدف قرار دادن بر روی پلتفرم رو با استفاده از لیست ایمیل مشتریان سال ها پیش اضافه کردن.

ایمیل دیگه به عنوان انبار جداگانه ای از اطلاعات رسانه های پولی جهان وجود نداره. در اینجا نسخه Facebook وجود داره:

در اینجا نسخه Google Ads وجود داره:

هنگامی که یک لیست ایمیل بارگذاری میشه، پلتفرم طوری کار می کنه تا آن آدرس های ایمیل رو با ورود کاربران مطابقت بده. از آن لیست همسان برای نشان دادن تبلیغات استفاده میشه (با فرض اینکه حداقل آستانه اندازه مخاطب رو که بسته به پلتفرم متفاوت است برآورده می کنه.)

بنابراین اکنون آن خط مبهم برای هدف قرار دادن کاربران ایمیل خود رو دارین؛ شاید با همان پیامی که در ایمیل ارسال می کنین، اما این کار رو این بار با تبلیغات پولی انجام میدین.

هدف گذاری مجدد در برابر بازاریابی مجدد: آماده سازی

هنگام مقایسه بازاریابی مجدد و هدف گذاری مجدد، همپوشانی و اختلافات آن ها طی سال ها کمتر شده است. اما به طور کلی این امر در مورد بازاریابی دیجیتال نیز صادق بوده. هدف مشترک آن ها افزایش تبدیل کاربر به افرادی است که به احتمال زیاد از برند شما خرید می کنن. تفاوت آن ها واقعاً استراتژی مرتبطی است.

هدف گذاری مجدد در واقع بر تبلیغات پولی متمرکزه (و می تونه انواع مختلفی داشته باشه و طیف وسیعی از افراد رو هدف قرار بده). بازاریابی مجدد بر روی کمپین های ایمیل و ارتباط با کسانی که قبلاً با آن ها تعامل داشتن، متمرکز شده. بازاریابی مجدد امکان فروش و پیام رسانی خاص تری رو برای شما فراهم می کنه.

این ادغام بازاریابی مجدد و هدف گذاری مجدد نشان دهنده آنچه در کل بازاریابی دیجیتال می بینیم است: استناد امری کاملاً مشخص نیست قبلاً عادت داشتیم حس کنیم اینگونه است، اما به این دلیل بود که پلتفرم ها تمام عناصری رو که بازاریابان به آن دسترسی داشتن، ادغام نمی کردن. با ادامه ارجاع این پلتفرم ها به یکدیگه، سؤالات درباره آنچه که یک تاکتیک رو مشخص می کنه، کمتر شد و بیشتر در مورد اینکه کدام یک از این تاکتیک ها بهترین نتیجه رو داره، پرسیده شد.

متاسفیم که این پست برای شما مفید نبود!

Let us improve this post!

چگونه میتوانیم این پست را بهبود بخشیم؟

Facebook
LinkedIn
Twitter
WhatsApp
Pinterest
Telegram
Email
Print

هر هفته در صندوق پستی شما: جدیدترین نکات و محتوای جذاب با عضویت در خبرنامه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها